پنجشنبه، تیر ۰۹، ۱۳۸۴
چهارشنبه، تیر ۰۸، ۱۳۸۴
قهر نکن پسرم
!
از این شیطنت های حسین درخشان حسابی کیف می کنم. حسین شده عینهو بچه لوسهایی که باباهه جایی حالش را گرفته که اصلا فکرش را نمی کرده. کنف و خیط شده. بابا بیخیال. اوضاع ج.ا.ا را هیچ وقت خیلی جدی نگیر. دقیقا به همان دلیلی که اوضاع اصلاحات در ایران پیشرفت نکرد اوضاع بنیاد گرایی هم پیشرفت شایانی نخواهد داشت با احمدی و یاران. به دلیل ولایت فقیه و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت خودمون و برو بکس اون بالا. خلاصه به قول خیلیها از آنهایی که رای ندادند شرکت و عدم شرکت در این انتخابات آنقدر برای ما بی تاثیر بود که نگو و نپرس. نمیدانم شما هم مثل من حرف های کلهر مشاور فرهنگی رییس احمدی را با شبکه مهاجر دیدید و شنیدید یا نه؟! اگر شنیدید و تعجب کردید آدم بی تجربه و بی نمکی هستید. فکر کردید اینها تصمیمات یک شبه دار و دسته امکام دوازدهم است؟! نه..اقلا من اینطور فکر نمی کنم..بگذارید تحلیل بدبینانه ام را واضح تر بگویم
م موضوع دقیقا تصمیمات لازم الاجرایی است که در سطوح بالا گرفته شده. مدتها پیش و به دلیل عمو جرج و قبیله اش. نظام مدتهاست تصمیم گرفته که تغییر دیدگاه داشته باشد. یعنی چرخش به چپ. این تصمیم عمری به درازای بیش از ده سال دارد. حالا فرض کنید ج.ا. را که می خواهد تغییرات مثبت داشته باشد. به چه دلیل ؟ برای ماندن. برای نزدیکی بیشتر با مردم. و باز فرض کنید عده ای که خودتان شرایط آمدنشان را مهیا کرده اید بر سر این سفره آماده تغییرات مثبت و آینده دار نشسته اند. عده ای که آنقدر امر برشان مشتبه شده که تصور می کنند پدید آورندگان این شرایط هستند. اگر شما جای ج.ا.ا بودید چه می کردید؟ می گذاشتید عده ای گاگول بی جنبه همه چیز را به نام خودشان مصادره کنند بعد هم شما را با خاک انداز ا ز صحنه سیاسی جمع کنند؟ خب طبیعی است که در راه این خلایق ننر دست انداز ایجاد می کنید تا اینها از حنه حذف شوند. بعد میرسیم به جایی که بعد از حدود ده سال منتظر ماندن چاره ای نیست جز اجرا کردن این تصمیمات. سناریویی می نویسید برای حضور هر چه بیشتر مردم در انتخابات و از همان گاگول ها و طرفداران گولویشان که من و امثال من باشند استفاده می کنید برای سیاه تر شدن صحنه. اما یک چیز را فراموش نکگرده اید که اینبار قرار است تصمیمات عالیه اجرا شود اما بدست کسانی که نیاز به اعاده حیثیت اجتماعی دارند. به دست بنیادگرایان مصباح زده. دار و دسته سردار حجازی و البته آقا. اینگونه است که یک انسان ساده و بسیار زشت اما با حسن نیت را سر کار می آورید به اسم احمدی نژاد. کسی که حتی بیش از اصلاح طلبان توانایی بازی خوردن دارد. کسی که واقعا فکر می کند مردم عاشقانه او را انتخاب کرده اند تا نجاتشان دهد. اینک شرایط آماده است تا آرام آرام به نتیجه برسید.
نتیجه اول: تطهیر شدن آدمی چون هاشمی که با صد چاه زمزم هم پاک نمیشد.
نتیجه دوم: محبوب القلوب شدن جریانی که اصلاح طلبان در طول هشت سال به گه کشیده بودندشان. نتیجه سوم: حفظ ارکان نظام و در نتیجه نظام برای پنجاه سال دیگر
خلاصه اینکه با همه زرنگیمان بازی خورده ایم. از من الدنگ تا ابراهیم نبوی و تو یعنی حسین درخشان و بقیه. البته من ناراضی نیستم. امیدوارم این نبوغ سران نظام به کار این مردم عاصی و در به در آید. هر چه باشد ما بیشتر نیاز به حاکمانی با هوش و مادر قحبه داریم تا کوچولوهایی مثل مرحوم محمد رضا شاه پهلوی( با همه اعتقادی که به صداقتش دارم) و الی آخر.
شنبه، تیر ۰۴، ۱۳۸۴
یک سوال از رهبر
!
امیدوارم روزی کسی دستش به رهبر برسد و این سوال پرسیده شود
اقای خامنه ای..شما منطقی برای بحث شرکت در انتخابات مطرح کرده اید و طبق آن منطق نتیجه ای گرفته اید. شما می گویید رای هر فرد به هر کاندیدایی فارغ از گرایشات سیاسی مستتر در رای داده شده تاییدی است بر نظام. طبق این منطق بیست وم پنج میلیون در انتخابات شرکت کرده اند و نظام را دوباره تایید کرده اند. آیا بر اساس این قاعده قبول دارید بیست و دو میلیون نفر مخالف این نظام هستند یانه؟ اگر نه..آیا منطق شما ایراد دارد و اگر آری .. آیا فکر نمی کنید حکومتی که حدود نیمی از مردم از اساس با وجود و هستی آن مخالفند مشروعیت کمی دارد؟
موضوع موافقت با یک دولت نیست..موضوع عدم قبول مشروعیت یک نظام است!جواب شما چیست؟
سلام! آقاي هاشمي
محمود احمدي پيروز شد.هر گونه تحليلي بايد با توجه به تمامي فاكتورهاي دخيل در به وجود آمدن اين نتيجه صورت گيرد اما جدا از تحيليل به درستي مي توان چند پيام واضح اين پيروزي را دريافت
اول.بذر باد بي عدالتي/تبعيض و افزايش فاصله طبقاتي كه در زمان رياست جمهوري هاشمي پاشيده شد اينك طوفاني شد از فرياد حزن آلود فقر و طومار خود او را اول از همه در هم پيچيد.اين راي بيش از آنكه تاييدي باشد بر يك فكر و انديشه اقتصادي نه بزرگي است به سياستي اقتصادي كه از شانزده سال پيش آغاز شد و به تدريج به جاي افزايش در آمد سرانه قشر متوسط اكثريت عددي آنان را كاهش داد. به افراد زير خط فقر افزود و در آمد سرانه عده بسيار محدودي از ثروتمندان را بيش از پيش بالا برد
دوم. اين راي نه نشان دهنده تمايل مردم براي بسته شدن فضاي سياسي كه اعتراضي بود به فرصت سوزي هشت ساله خاتمي. هم او كه بزرگترين نقش را در نااميدي عمومي و قهر بيش از بيست ميليون نفر از راي دهندگان با صندوقهاي راي داشت.
سوم. اين راي ..انتخاب يك ناشناس بود در برابر رقيباني كه بيست و اندي سال در برابر چشمان مردم رقصيدند..شعار دادند..به دروغ با مردم همدردي كردند و در خفا به ريش مردم خنديدند.به دوستي گفتم اگر من و تو هم برابر اين چهره هاي دوست نداشتني قرار مي گرفتيم بيست ميليون راي مي آورديم
چهارم. اين راي بزرگترين نشانه فاصله عظيم بين روشنفكران و خواص جامعه با توده مردم است. شايد هيچگاه در طول تاريخ چند صد ساله اخير چنان فاصله اي ميان نخبگان و عوام در ايران نبوده است
حرف آخر.
گويي در اين سالها هر آنچه پديد آمده در عوض آباداني و رفاه عمومي افزايش فاصله طبقاتي و گسست اجتماعي بوده است. به هر حال عليرغم ياس عمومي و منگي حاصل از =يروزي احمدي بايد به آ؟ينده بيش از گذشته اميدوار بود. اين سنگي است كه بر مرداب سياست ايران انداخته شده. اين نشانه بزرگي است از ياس مردم نسبت به ركود سياسي/اقتصادي/اجتماعي و فرهنگي. انتخاب يك چهره نازيبا اما جديد به اميد يك تحول.هرچند اميدي بي پايه و اساس باشد
چهارشنبه، تیر ۰۱، ۱۳۸۴
باز هم صبر می کنیم
!
بیست و چهار ساعت دیگر وارد مرحله ای جدید از حیات سیاسی ایران خواهیم شد. تنها فایده و بزرگترین فایده این انتخابات بالابردن سطح مطالبات سیاسی /اقتصادی/اجتماعی مردم بود.چه احمدی نژاد برنده میدان باشد چه هاشمی هر دو سود عظیمی برای مردم ایران در پی خواهد داشت.در این شک نکنید. این بازی شمر و امام حسین حکومت دنباله ای نخواهد داشت.با بازیگرانی جدید.باز هم صبر می کنیم
اعتراف می کنم
!
اعتراف می کنم چیزی آزارم می دهد. احمدی نژاد زشت و ریشو است و قد و هیکل و تیپ جذابی ندارد. ممکن است کسانی از او حمایت کرده باشند که مورد تنفر ما بوده اند و هزار امکان دیگر اما...چیزی که صادقانه و با تمام وجود حس می کنم تهاجم ناجوانمردانه و همه جانبه ای است که او را نشانه رفته.همانطور که در پست قبلی هم نوشتم دیگر رای نمی دهم و به نظام ج.ا.ا هم هیچ اعتقادی ندارم اما این دلیلی نیست برای زیر پا گذاشتن آنچه می بینم. امشب در گفتگوی خبری شبکه دوم احمدی نژاد از برنامه هایش گفت. مشخص بود برنامه از پیش کار شده و مشخصی در اکثر زمینه ها ندارد. اصولا شاید خودش هیچگاه احتمال نمی داده به این مرحله برسد. اما یک نکته در صحبتهایش آشکار بود و آن عدم وابستگی به جناحهای شناخته شده قدرت اقتصادی. برایم جای هیچ تردیدی نیست که اگر شرق در صفحه ورزشی از تعیین مایلی کهن به عنوان مربی تیم ملی توسط احمدی نژاد مینویسد یا فلان سایت از تعیین حسین الله کرم توسط او برای پست وزارت..همه اینها یک دشمنی کورکورانه در بهترین حالت و جهت دهی زیرکانه و کثیف برای افکار عمومی در حالتی بدتر است.به هر حال من می توانم تصور کنم آدمی با قد زیر یک متر و هفتاد و وزن زیر شصت کیلوگرم با ریشی درقواره و چشمانی ریز عزم جدی برای قطع دست مافیای اقتصادی و سیاسی داشته باشد (هر چند گنده گوزی بوده باشد و عمرا نتواند)اما نمی توانم باور کنم رفسنجانی از قتل سعیدی سیرجانی/تلاش برای سربه نیست کردن نویسندگان در سفر ارمنستان/قتل عام میکونوس/به سلول انداختن سحابی/ایجاد و به قدرت رساندن و استفاده از گروههای فشار و انصار حزب الله/باز گذاشتن دست فرزندانش در استفاده های تجاری کلان و و و...پشیمان شده باشد و یا حتی این فکر به مخیله اش خطور کرده باشد که شاید ادامه این منش امکان پذیر نباشد.من رای نمی دهم. احمدی نژاد را هم نمی شناسم اما به هیچ وجه چشم بر ظلمی که به او می شود هم نمی بندم
شنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۴
ظاهر و باطن
!
این آقا به زعم من چهره جمهوری اسلامی است. اگر قرار بود نظام جمهوری اسلامی تجسم عینی پیدا کند این آقا صورت ظاهر آقای نظام بود و رفسنجانی باطن آن.اقرار می کنم مثل تمامی 26 سال گذشته ما باختیم. در هر صورت بازنده بودیم. چه شرکت نمی کردیم و کاندیدای مورد نظر آقا اول میشد و چه شرکت می کردیم و به گفته آقا رای به هر کس در واقع رای به نظام می بود. ما شرکت کردیم. کاندیدایمان ریدمان کرد و رایمان به حساب نظامی ریخته شد که زندگیمان را تباه کرده. در هر صورت ما بازنده ایم. بازنده ایم که اینجا به دنیا آمده ایم. در این زمان. ترجیح می دهم برای ابد تا زمانی که ج.ا.ا بر جای است دیگر شناسنامه ام رنگ مهر انتخاباتی نبیند. و.. ترجیح می دهم احمدی نژاد برنده این میدان باشد. چه بهتر که جهان چهره واقعی ج.ا.ا را ببیند . نه آدمی چون خاتمی با عبا و عمامه و ریش مرتب و صورت نورانی
جمعه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۴
سلاخی
!
امروز دلم برای خودمان سوخت. دیدم مثل گوسفندی هستیم در آخرین قدمها به سوی مسلخ. هنوز دست و پا می زنیم و بع بع می کنیم. اینها باعث تنفر ما هستند . با تمام سلولهای بدن بیگانگی از اینها را حس می کنیم اما باز آخرین راه را انداختن رای به صندوق های همینها می دانیم. ما هنوز نا امید نشده ایم. هنوز بعد از بیست و شش سال امید داریم. به تغییر به هوای تازه. نا امید نشده ایم. هنوز امید داریم یکی از این هشت نفر استخوانی در گلوی اینها باشد. بگذار این آخرین راه باقیمانده هم برویم. باید تقلا کنیم. شاید چاقو از دست سلاخ بیافتد. از جا بر خیزیم و با آخرین نیرویی که در پاهای لرزانمان مانده او را پشت سر بگذاریم. شاید سلاخ نا امید شود و برود
ضد تبلیغ لوس
از صبح امروز تا به حال که ساعت یک بعد از ظهر است چیزی حدود 200 بار از شبکه های مختلف سیما بر درخواست بوش از مردم ایران مبنی بر عدم شرکت در انتخابات تا کید شده! ب
پنجشنبه، خرداد ۲۶، ۱۳۸۴
سهشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۴
به یاد دهه هفتاد
!
با دوستان صحبت حافظه ضعیف تاریخی مردم ایران بود.گفتم شاید دلیل محبوبیت آماری هاشمی ورود رای اولی های پرشمار در هر انتخابات به جمعیت رای دهندگان است. یعنی گروههایی که اصولا حافظه تارخیشان هنوز شکل نگرفته است. به خیابانهای تهران نگاه کنید. جوانهایی نوزده تا بیست و یکی دو ساله را ببینید که برای رفسنجانی چه می کنند. اینها از اساس با جریان اتوبوس نویسندگان در راه ارمنستان یا قتل سعیدی سیرجانی بیگانه اند. فضای بسته فرهنگی و شکل گیری و رشد روز افزون گروههای فشار وابسته به حاکمیت را درک نکرده اند. شاید به نوعی بزرگتر ها هم تحت تاثیر جوانانشان باشند.اما به راستی رفسنجانی چه در سر دارد؟
جمعه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۴
سهشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۴
معجزه هاشمی
!
امشب تنها سوار بر ماشین میرداماد رو گز می کردم.از میدان محسنی به سمت غرب. دنبال یه ساندویچی کوفتی. دیروقت بود. جلوی جواهری مظفریان دو تا دختر قرتی کوتوله پریدن جلو..با کلی پوستر هاشمی رفسنجانی. شیشه رو دادم پایین. دختره ماشین رو پر کرد از کثافات هاشمی.عکس و الباقی...بهش گفتم: می دونی داری چکار می کنی یا نه؟ گفت: چطور مگه؟ گفتم: چرا برای هاشمی تبلیغ می کنی؟ سنت قد میده بدونی تو هشت سالی که رییس بود چه گهی زده بود به اقتصاد و فرهنگ و امنیت؟ گفت: الان از همه بهتره..نیست؟ گفتم: نه.. گفت: چرا..هست
نگاهی بهش انداختم و رفتم. نمیدانم در این مدت محدود چکار کرده اند که این دیو بی ریش شده بت آزادی جوانهای لاقید و دو دره؟
پنجشنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۸۴
ماجرای بحرین و ژاپن..کمی هم معین
!
امروز بخشی از صحبتهای معین در شبکه اول را دیدم. به نظرم از خاتمی عملگرا تر است. چرا؟ ساده است ..خاتمی خطیب خوبی است و زبان بازی را در حوزه خوب یاد گرفته اما معین یک صدم خاتمی توانایی سخنرانی ندارد و باید برای جبران خلا تاثیر گذاری بر حامیان و مخاطبانش عمل کند. روی دیگر ماجرا هم به حرفه او باز می گردد. یک پزشک به جای بازی با الفاظ و نظریه پردازی سعی دارد در کوتاهترین زمان ممکن علت درد را بیابد و به سرعت وارد عمل شود. البته همه این حرفها در صورتی است که به کل ماجرا با خوشبینی نگاه کنیم.. یعنی رد صلاحیت معین یک بازی از پیش تعیین شده و در جهت به صحنه کشیدن سیاهی لشگر بیشتر به صحنه انتخابات نبوده باشد. بدبینم؟! باور کنید از آخوند جماعت هیچ چیزی بعید نیست
و اما ایران و بحرین. فکر می کنم شما هم به این موضوع فکر کرده اید. به تلافی کاری که بحرین 4 سال پیش با ما کرد. پرچم های ایران که به پرچم ژاپن گره زده شده باشد و بعد از برد یا مساوی در برابر بحرین در ورزشگاه گردانیده شود ...ایده خوبی است