شنبه، تیر ۰۴، ۱۳۸۴

سلام! آقاي هاشمي

محمود احمدي پيروز شد.هر گونه تحليلي بايد با توجه به تمامي فاكتورهاي دخيل در به وجود آمدن اين نتيجه صورت گيرد اما جدا از تحيليل به درستي مي توان چند پيام واضح اين پيروزي را دريافت
اول.بذر باد بي عدالتي/تبعيض و افزايش فاصله طبقاتي كه در زمان رياست جمهوري هاشمي پاشيده شد اينك طوفاني شد از فرياد حزن آلود فقر و طومار خود او را اول از همه در هم پيچيد.اين راي بيش از آنكه تاييدي باشد بر يك فكر و انديشه اقتصادي نه بزرگي است به سياستي اقتصادي كه از شانزده سال پيش آغاز شد و به تدريج به جاي افزايش در آمد سرانه قشر متوسط اكثريت عددي آنان را كاهش داد. به افراد زير خط فقر افزود و در آمد سرانه عده بسيار محدودي از ثروتمندان را بيش از پيش بالا برد
دوم. اين راي نه نشان دهنده تمايل مردم براي بسته شدن فضاي سياسي كه اعتراضي بود به فرصت سوزي هشت ساله خاتمي. هم او كه بزرگترين نقش را در نااميدي عمومي و قهر بيش از بيست ميليون نفر از راي دهندگان با صندوقهاي راي داشت.
سوم. اين راي ..انتخاب يك ناشناس بود در برابر رقيباني كه بيست و اندي سال در برابر چشمان مردم رقصيدند..شعار دادند..به دروغ با مردم همدردي كردند و در خفا به ريش مردم خنديدند.به دوستي گفتم اگر من و تو هم برابر اين چهره هاي دوست نداشتني قرار مي گرفتيم بيست ميليون راي مي آورديم
چهارم. اين راي بزرگترين نشانه فاصله عظيم بين روشنفكران و خواص جامعه با توده مردم است. شايد هيچگاه در طول تاريخ چند صد ساله اخير چنان فاصله اي ميان نخبگان و عوام در ايران نبوده است
حرف آخر.
گويي در اين سالها هر آنچه پديد آمده در عوض آباداني و رفاه عمومي افزايش فاصله طبقاتي و گسست اجتماعي بوده است. به هر حال عليرغم ياس عمومي و منگي حاصل از =يروزي احمدي بايد به آ؟ينده بيش از گذشته اميدوار بود. اين سنگي است كه بر مرداب سياست ايران انداخته شده. اين نشانه بزرگي است از ياس مردم نسبت به ركود سياسي/اقتصادي/اجتماعي و فرهنگي. انتخاب يك چهره نازيبا اما جديد به اميد يك تحول.هرچند اميدي بي پايه و اساس باشد