یکشنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۸۴

رفسنجانی در فرشته

خیابان فرشته چند سالی است که شده محل چرخ زدن جوانها با ماشینهای آخرین مدل. نه اینکه این اتفاق تازه ای باشد. از دوازده سیزده سال قبل همزمان با ورود ماشینهای مدل بالا این رفتار اجتماعی شروع شد و جای خود را به عنوان بدلی از تفریحات شبانه ای که در تمام دنیا آزاد است اما در ایران ممنوع...پیدا کرد.امروز از خیابان فرشته رد می شدم. جماعت عظیمی از دختر و پسر های آخرین مدل با ماشینهای مدل بالایشان به روال معمول عصر ها چرخ می زدند. اتفاق تازه ای افتاده بود. قریب به اتفاق آنها سربند یا بازو بند منقش به عکس رفسنجانی به خود بسته بودند و پوستری از رفسنجانی هم به شیشه عقب ماشین. از یکیشان علت ماجرا را پرسیدم. گفت ستاد تبلیغاتی رفسنجانی در فرشته با هر پوستر و بازوبند بیست هزار تومان هم به عنوان پاداش می دهد. وقت پیگیری نداشتم. به هر حال جالب بود.
امشب برای کاری به مشهد می روم. وصیت کردم..خیلی هم جدی. که اگر هواپیما افتاد(که احتمال نسبتا قابل قبولی هم دارد!)پدر و مادرم ول کن ماجرا نباشند. خشتک هواپیمایی به سرشان کشیده شود...لطفا شما هم پیگیری کنید

جمعه، خرداد ۰۶، ۱۳۸۴

همیشه سگ زرد برادر شغال نیست

ناگهان به این تصور رسیده ام که شاید داریم اشتباه عدم شرکت در انتخابات پیشین مجلس را تکرار می کنیم. ما ایرانیها عاشق پیدا شدن یک منجی نهایی هستیم. با همین رویاها بود که تغییرات تدریجی در حکومت پیشین را تحمل نکردیم و با تمام وجود خواستیم خمینی بیاید. و بعد باز این بازی تکرار شد.شاید بهتر است از این به بعد سعی کنیم در سرنوشت خودمان دخیل باشیم. شاید نتوانیم اما لااقل سعی مان را می توانیم بکنیم. به نظر من معین اگر آمدنی باشد بسیار تفاوت دارد با دولت هایی که هاشمی یا آن چند نفر دیگر تشکیل خواهند داد. لطفا عاقل باشیم. همیشه سگ زرد برادر شغال نیست