پنجشنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۷

OBAMA


Change Has Come...

برچسب‌ها:

یکشنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۸۷

نگاهی دیگر به افشاگری های جنا ب بهروز افخمی در خارج از کشور

"از امروز به بعد هر کس با عشق از موتسارت صحبت کند، از من هم با نفرت یاد خواهد کرد. نام من نیز همراه نام او در دنیا پخش می شود و من اینگونه جاودان خواهم شد و او نمی تواند جلو آن را بگیرد!..."

قسمتی از مونولوگ سالی یری در نمایشنامه «آمادئوس» نوشته «پیتر شفر»


این مطلب، تنها اعتراض کوچکی است به اتفاقی بزرگ که نزدیک به سی سال است در عرصه فرهنگ و هنر این مملکت در حال رخ دادن است. از زمانی که فیلمساز اکنون متحول شده حوزه هنری، حضور در لانگ شات با برخی از محترمین فرهنگ و هنر ایران را دون شأن خود قلمداد می کرد تا اکنون که مسئول اسبق تلویزیون و نماینده سابق مجلس اصلاحات و فیلمساز منتفع از انواع و اقسام رانتهای دولتی و غیردولتی فعلی به خود اجازه می دهد که هزاران کیلومتر دورتر از این کشور، سفره دل بگشاید و از عدم آشنایی نویسنده متبحر و فیلمساز معتبر ایران نسبت به فرهنگ و زبان گیلک داد سخن دهد و در عوض با اشاره به اصل و نسب مادری اش، خود را کارشناس گیلان شناسی(!) بنمایاند و جایگزینی خود خواسته و خویش خوانده اش را بر صندلی یکی از برجسته ترین فیلمساران کشور برای ساخت مجموعه «کوچک جنگلی» ناخواسته جلوه دهد. گویا نمی داند که مدتهاست در این کشور تکیه زدن بر جای بزرگان نه تنها به گزاف نیست که بسیار سهل است. کافی است نگاهی به کارنامه سینمای سی سال اخیر بیاندازیم و منصفانه با آنچه قبل از مدیریت آقایان بر امور سینمایی این کشور ساخته شده مقایسه اش کنیم و دریابیم چه کسانی را جایگزین «سهراب شهید ثالث» و «فریدون گله» و «فرخ غفاری» و «جلال مقدم» و «ابراهیم گلستان» و ... کرده ایم.

جناب آقای افخمی! استفاده از انواع و اقسام رانتها برای شما و بسیاری از فیلمسازان خودی، به قدری عادی شده که هر گونه اعتراض به آن، حسادت تلقی می شود و نزد اعضاء جامعه سینمایی مصداق آب در هاون کوبیدن است ولی بنا به آنچه احتمالاً به آن اعتقاد دارید، حداقل آزاده باشید. برچسب عدم رعایت بودجه تلویزیون را به «تقوایی» زدن، حداقل از سوی شما که نزدیک به دوازده سال است با بودجه این مملکت «فرزند صبح» می سازید، چیزی جز فرافکنی به نظرنمی رسد. لطفاً برای تنویر افکار عمومی مردم همان کشوری که قرار است شرکت فیلمسازیتان را برایشان تأسیس کنید هم که شده اعلام بفرمایید بودجه ساخت فیلم های «شوکران» و «روز فرشته» و «روز شیطان» و «گاوخونی» از کجا و به چه میزان تأمین شده است. شاید حداقل بتوانیم با بودجه و امکانات فیلم های «ناخدا خورشید» و «ای ایران» و «کاغذ بی خط» مقایسه شان کنیم و نادیده بگیریم که ماندگاری و غنای آثار فیلمساز گیلک ناشناس(!) ما بیشتر است یا فیلم های به اصطلاح پرفروش و جنجالی شما؟!... در ضمن به نقل از جناب آقای تقوایی، به مردم همان کشور اعلام فرمایید که بودجه مجموعه «کوچک جنگلی» برای ساخت توسط آقای تقوایی تنها 48 میلیون تومان بوده و پس از ساخت توسط شما به 360 میلیون تومان رسیده است.

همه اینها در شرایطی است که متولیان سینمای ایران از مدتها پیش غربال را برداشته و دانه درشتها را جدا و با لطایف الحیل خانه نشین می کنند و دانه ریزهای فکری را با انتفاع از بیت المالی که نگارنده نیز بخش بسیار کوچکی از آن را سهم خود می داند، به لقب «فیلمساز» و «کارگردان» مزین می نماید و اصطلاح جعلی و پرطمطراق «سی سال سینمای نوین ایران» را در آستانه جشن بزرگ سینمای ایران، به آن سنجاق می کند. کدام سینمای نوین؟... در این سینمای نوین آیا یادی از «کیارستمی» و «عیاری» و «پناهی» و «شهبازی» و «فرهادی» می شود یا فقط منتفعین بی ضابطه از بیت المال، منتفع تر می شوند و مورد تجلیل قرار می گیرند. یاد دوران کودکی می افتم که والدین بچه هایی که وضع مالی بهتری داشتند جوایزی را برای فرزندانشان تهیه می کردند و در مراسم صبحگاهی، از طرف اولیاء مدرسه به آنها اهداء می کردند!...

در این شرایط، خواسته ما از این رانت خواران عزیز سینمایی که روز به روز

فربه تر نیز می شوند، تنها این است که لااقل کاری به بزرگان اندیشه این مملکت که مدتهاست خانه نشین شده اند نداشته باشند و سعی نکنند انتفاع بی حد و حصر خود را در سایه دروغ پراکنی و تهمت زنی به آنها، پنهان نمایند. چرا که من و بسیاری از اعضاء جامعه سینمایی، هنوز سینمای نوین ایران را متعلق به آنها می دانیم و نگاتیوهای نور خورده و پوزتیو شده بسیاری از سینماگران در حال آزمون و خطای حوزه هنری و سایر نهادهای ریز و درشت نظامی و غیر نظامی این کشور را تنها متعلق به آرشیو همان نهادها می دانیم.

یک نکته نیز در این میان جالب توجه است. تا به حال به این فکر کرده ایم که چرا آن فیلمساز متعهد و انقلابی اول انقلاب مدتهاست افاضات «توبه نصوح»ی و «استعاذه»ای خود را به «جنسیت و فلسفه» و «فریاد مورچه ها» تغییر داده و خارج از این مرزها سکنا گزیده است و اکنون نیز یکی از فیلمسازان نوین! کشورمان در حال تأسیس شرکت فیلمسازی اش در کاناداست؟... یک بار دیگر گزیده مونولوگ «سالی یری» در نمایشنامه «آمادئوس» را در ابتدای این نوشته مرور کنید شاید ربطش را دریابید.


نوید میهن دوست

برچسب‌ها:

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۸۷

سريال روشناييهاي شهر، قصه هميشگي سانسور

به عنوان نويسنده سريال "روشناييهاي شهر" از پخش مجددش خوشحالم. اين مجموعه در بدترين زمان ممكن، همزمان با بازيهاي جام جهاني پخش شد كه باعث شد خوب ديده نشود. هر چند ضعف هاي اين كار الان بعد از گذشت چند سال بيش از گذشته برايم روشن شده است اما بايد بگويم در مجموع از وقت زيادي كه صرف نوشتن آن كردم ناراضي نيستم.

تنها يك نكته باقي مي ماند كه بايد گفته شود. دو سال قبل كه روشناييهاي شهر پخش شد به مراتب رحم و مروت سانسورچيان سيما بيش از اين بود و گرچه سريال آن موقع براي داخل كشور و الان از طريق شبكه جام جم يك و دو براي آمريكا و اروپا پخش مي شود، اما به نظرم سانسورچيان شبكه دوم به مراتب تحمل بيشتري از خود نشان دادند تا سانسورچيان جام جم قاعدتا به طبع بينندگانشان در خارج ايران مي بايست راحت تر برخورد مي كردند.

هر ديالوگي كه اندك رنگ و بويي داشته حذف شده. هر نگاهي ميان دو كاراكتر كه شائبه گناه زبانم لال بر مي انگيخته نابود شده و باقي سريالي است بي رنگ و بو و بي مزه كه آدم احساس مي كند بي دليل ساخته شده.

مي دانم اين حرفها اثري بر كسي ندارد. كار اين مملكت بيش از اينها ايراد پيدا كرده كه حالا يك نويسنده ريقو بتواند چيزي در آن عوض كند. فقط وظيفه دارم به عنوان كسي كه اين اثر را خلق كرده بگويم كه يال و دم و اشكم شير من بريده شده. حال خود مي دانيد كه ببينيد يا نبينيد.

دوشنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۸۶

ماجراي مملكت ايران

مدتها نمي نوشتم چون بالكل از رو رفته بودم. پنج شش سال است كه مدام از وعيت مي ناليم و سال بعد بدتر از سال قبل مي شود. اما رد صلاحيت هاي اخير يك نكته ظزيف براي من يك نفر داشت. اينكه اين قسم قلع و قمع فله اي اصلاح طلبان و كلا هر كس كه ذوب در مقام عجيب ولايت نيست، نشان مي دهد كه:
1.رد صلاحيت شدگان چه شانس بالايي براي راي آوردن داشته اند
2. مقام عظماي ولايت چه ترسي از دوباره به قدرت رسيدن اصلاح طلبان داشته اند
3.اصلاح طلبان چقدر ترسناك و يا به قولي قدرتمند بودند و خودشان نمي دانستند و دست كم مي گرفتند قدرت زيادشان براي تغييرات اساسي را
4. ما و همه آنهايي كه يكي دوبار راي نداديم اشتباه كرده بوديم
5. در اين انتخابات. انتخابات مجلس هشتم، حتي اگر يك اصلاح طلب شناخته شده در ليست نامزدان نباشد مي گردم و اولين كسي كه حتي اندكي به نظر مخالف سياستهاي خودكامگان و احمدي ن‍ادين نبود را انتخاب مي كنم

انسانی که جهانی خلق شده است(ابراهيم نبوي)د


به نظر می رسد طرف حالش خیلی خوب است. گاهی اوقات فکر می کنم چطور ممکن است آدمی ‏که هنوز یک بار مثل آدم معمولی در خیابانهای پاریس و لندن و رم و بغداد و کابل و باکو و کوبا ‏و روسیه و سوریه راه نرفته است، می تواند به جهان فکر کند و با اطمینان در مورد جهان حرف ‏بزند؟ البته هر چیز احمقانه ای در این دنیا قابل تصور است. محمود احمدی نژاد گفت: « انسان ‏موجودی جهانی است و جهانی خلق شده است.» البته از احمدی نژاد کسی انتظار ندارد، می گوئیم ‏متوجه حرف زدنش نیست، چیزی گفته، خودمان را نباید ناراحت کنیم. ولی آن یکی محمود که آدم ‏محترمی است و معمولا قبل از اینکه جمله ای صادر کند، کلماتش را می شمارد، محمود شمس ‏الواعظین چرا باید بگوید که: « سیاست خارجی احمدی نژاد از خاتمی موفق تر بوده است»؟ در ‏همین راستا آگاهان چند توضیح مختصر در مورد احمدی نژاد را ضروری دانستند:‏ اول: فرض کنید شما یک پسر بیست ساله را از روستای نرماشیر بم بیاورید تهران و به او بگوئید ‏سالی هشتاد میلیارد پول داری و با این پول باید هر جور دوست داری کشور را اداره کنی، خودت ‏هم نمی توانی از این پول استفاده کنی، ولی هر چقدر بخواهی می توانی مسافرت بروی، به هر ‏کسی دوست داری می توانی پول بدهی و هر کسی را می توانی هر جایی که دوست داری ‏بگذاری. به نظر شما اوضاع از این که فعلا هست بدتر خواهد شد؟ دوم: فرض کنید یک دیوانه را از تیمارستان در بیاورید و به او بگوئید که به هر جای دنیا خواست ‏برود و هر چیزی در هر کشوری خواست بگوید، فکر می کنید بعد از دو سال وضع سیاست ‏خارجی ایران از این که هست بدتر خواهد شد؟ سوم: می خواستم بدترین حالت را برای حضور یک رئیس جمهور فکر کنم، دیدم خیال من از ‏احمدی نژاد عقب تر نمی رود، فرض کنید احمدی نژاد شده رئیس جمهور، فکر می کنید چه اتفاقی ‏ممکن است بیفتد

سه‌شنبه، آبان ۲۲، ۱۳۸۶

Closer Than Veins (outlandish)


Callin’ U
I’m callin’ U
When all my goals, my very soul
Ain’t fallin’ through
I´m in need of U
The trust in my faith
My tears and my ways is drowning so
I cannot always show it
But don´t doubt my love

I’m callin’ U
With all my time and all my fights... Listen

by outlandish