چهارشنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۸۴

نتیجه شیرین

هر چه فکر می کنم می بینم حالی که شورش و داغان کردن از نوع سفارت دانمارکش دارد با هیچ عشقی در دنیا قابل مقایسه نیست. قصد داشتم مطلب تحلیلی روانشناختی راجع به این موضوع بنویسم اما چون زیادی روشن, امیدوارانه و دل خوش کنک بود از خیرش گذشتم.خلاصه اینکه بر و بچ ظاهرشان با هم تفاوت دارد ولی تفاوتی وجود ندارد. ما هم منتظر یک چهر شنبه سوری, رفتن به جام جهانی, هجده تیر و یک کوفت و زهر ماری هستیم برای لذت از بی نظمی و تخلیه انرژیو آنها هم همینطور...این است که می کویم روشن و مثبت است. هیچ ردپایی از اعتقاد و پاسداری از ارزش در این میان یافت نمی شود. در هر دو گروه. به راحتی هم می شود این هیجانات را جهت داد. تنها تفاوت میان دو گروه این است که ما لذت بیشتری می بریم چون هیجان بیشتری داریم و هیجان بیشتری داریم چون خطر را واقعی و نزدیک احساس می کنیم. تفاوت برخورد پلیس با ما و آنها به نفع ماست. حتی در سطوح بالاتر هم این کودک درون آدمها بدجوری دارد جفتک می اندازد. من احمدی نژاد و شغال بازی اش در برابر آمریکا و اسرائیل و بقیه را حسی از همین نوع می دانم. اما به هر حال جامعه برای سکون و حرکت نیاز به افرادی دارد که این مرحله را پت سر گذاشته باشند و دقیقا همین افراد هستند که باید زمام امور را در دست بگیرند. وظیفه ما هم این است که انذژی مان تخلیه شود. حالا می خواهد انقلاب اسلامی باشد. انقلاب زرتششتی , جنگ با عراق یا جنگ با نیروی انتظامی و حزب اللهی ها و بالعکس. کاش ما هم یک محملی پیدا کنیم این روزها. چهرشنبه سوری خیلی بچه بازی شده

s.f