یکشنبه، آذر ۲۰، ۱۳۸۴

فروشندگان گرانفروش بهشت

اگر در قرون وسطی بهشت در ازای دریافت مبالغی..ناچیز تا گزاف فروخته می شد؛ اینبار بهشت را به زور ارزانیمان می دارند. به مبلغی بسیار گزاف. به بهای جان شریف. و با لقبی دستمالی شده. شهید.

کاش کسی از این جماعت بپرسد این صد و چند نفر در چه راهی به شهادت رسیدند؟ برای چه؟ و آیا در مخیله شان می گنجید صبح زود که از خانه..از پیش زن و فرزندشان آمدندحتی اندکی در پی یافتن در باغ شهادت بودند یا ترجیح می دادند دو سه روز بعد در همین زمین دود آلود و نکبت گرفته به داشته ناچیز خود بسنده کنند این چند روز باقیمانده عمر را. بی خیال شهادت ؟

نه که نمی دانیم. و نه که نمی دانند این واقعیات را. ما را چه شده است؟ چنان بچه ترس شده ایم که از گفتن حرف حق هم می ترسیم. اصلا این صد و چند نفر جانشان ارزش یک عذرخواهی ساده هم نداشت؟

1 Comments:

Anonymous ناشناس said...

نه اینبار و نه هزاران بار دیگر ، چه پرنده ای سقوط کنه و چه ماری آتش بگیره و
....
سکوت و سکوت تنها جوابیست که می شنویم
و متاسفانه فراموشکار آفریده شده ایم
.
گران یا ارزان خریداران این بهشت و جهنمییم .
دیروز نوبت هزاران مورد فراموش شده بود و امروز نوبت پرنده ها و فردا شاید
.....

راهی هست
?!

،
.............

۴:۰۸ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

<< Home