یکشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۳

eid strikes back!


! Posted by Hello
دیشب میزبان دوستی اسلوونیایی بودیم . خانه علیرضا. سعادت آباد.با علیرضا رفتیم هتل دنبال جوانک. صندوق ماشین را که باز کردم وسایلش را بگذارد گفت چرا تایر زاپاس اینجاست که علیرضا گفت به خاطر ترس از دزدی
شب نشسته بودیم. گرم و سرگرم جوک گفتن. با شاهین رفتیم تراس خانه. اسموک در گرما. یک مرتبه دیدم 4 جوان سوار بر 206 نقره ای رنگی دارند با ماشین من که در هایش کامل باز بود کلنجار می روند. کل ماجرا فقط در چند ثانیه اتفاق افتاد البته.شروع به داد و فریاد کردیم. واقعا کار دیگری از دستمان بر نمی آمد.حتی اگر پایین می رفتیم. دو تاشان قمه در دست داشتند و یکی دیگر آچار بلند و دیگری هم که پشت ماشین بود شبیه کمیته ای های دهه شصت بود. 140 کیلو . چرک و ریشو.آقایان دزد با خیال راحت داشتند ماشین را خالی می کردند. یکیشان جلوتر آمد و گفت چه خبره؟ گفتم مادرتو فلان می کنم..برو گمشو..ماشین منه.. گفت هیچ گهیی نمی تونی بخوری..و رفت سراغ کارش. در عین ناباوری شاهد دزدیدن وسایل ماشینم بودم. هر چه قابل دزدیدن بود.
پلیس آمد. نیمساعت بعد. اصلا پایین هم نرفتم. بیمه بدنه ماشینم یک هفته پیش تمام شده بود. در بهترین حالت پلیس ایران همدست دزدها است و در بدترین حالت زورش به دختر و پسر های لاجون و رنگ پریده پیاده رو های ولیعصر می رسد. یا حد اکثر چند دانشجوی خوابگاه نشین مظلوم. بالکل بیخیال پلیس شدم.
امروز تماما دنبال پاک کردن گه آقایان دزد محترم بودم.نزدیک به پانصد هزار تومن خسارت زده اند. شب. جایی رفته بودم. دزدگیر وصل کنم. بلوار فروس. جوانک آنجا پیشنهاد داد ضبط ببندم. برایم جالب بود قیمت بگیرم. چون پانل ضبط مانده.زنگ زد عباسی. نزدیک خیابان قزوین. گفت اگر بخواهی ضبط خودت را پیدا می کنیم. فقط هفتاد هشتاد هزار تومن آب می خورد. این هم جالب بود.
عید از حالا به من لبخند می زند. همیشه این موقع سال یک گرفتاری ناغافل داشته ام. لعنت به عید نوروز ..زنده باد نیروی انتظامی

2 Comments:

Blogger Ali.Mohtashami said...

اي بابا ... عجب اوضاع شت باريه ها

۱:۱۵ قبل‌ازظهر  
Anonymous ناشناس said...

khob hamash hamine dige ,mesle har chize dige shayd hamin bemone ama!!!................

۱۲:۱۲ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

<< Home