ما و جرج
!
اصلا فکر نمی کنم حسین درخشان ضد جنگ و طرفدار صلح باشد. گویی دو باره به مانند دهه شصت میلادی مد جدید روشنفکری ضدیت با جنگ و ادای آزادیخواهی در آوردن شده. یک سری مد های جدید هم آمده. هم جنس خواهی و حمایت از هم جنس خواهان. اینها را اصلا نمی فهمم. به نظزم روشنفکری همان آزاد بودن بی قید و شرط است. شاید جایی و با تفکری بتوان جرج بوش را بت تمام آزادگان جهان به حساب آورد. چه می دانم؟! اما مطمئنا از این ادای ضدیت با جنگ متنفرم. آنچه در عراق اتفاق افتاد و در افغانستان فارغ از دلیل شروعش نتیجه دلپذیری داشت. مگر روشنفکری نو اندیشی نیست؟ و مگر اساس آزادیخواهی خواستن آزادی برای تمامی افراد بشر نیست؟ پس این چه بازی است که در تورنتو در ساختمانی شیک بنشینیم قهوه مان بخوریم و شمعی روشن کنیم به یاد زندانیان سیاسی بدبخت یک کشور بدبخت جهان سومی؟ بهتر نیست اقلا اگر حمایت هم نمی کنیم لااقل ساکت باشیم تا یک منجی بی سواد غیر روشنفکر و بد دهن به هر دلیلی گور رژیمی مستبد بکند؟
2 Comments:
be che ghimati? chand nafar indafe koshte beshan? fekre in ro kardi?
فقط مشکل اینه که این دوست احمقمون برای کندن گور افراد مورد اشاره پایش رو روی سر ما می گزاره و رد می شه
ارسال یک نظر
<< Home