چهارشنبه، آذر ۲۵، ۱۳۸۳

پای شومینه

این روزها آنقدر کار سرم ریخته که نگو. اصولا موجودات تنبلی مثل من برنامه ریزیشان برای زندگی نه بر اساس واقعیات که بر اساس رویاهایشان است. اینگونه است که وقتی چهار یا پنج کار مختلف به من پیشنهاد می شود دست رد به سینه کسی نمی زنم.اصلا همه کار دنیا را به شوخی گرفته ام.نتیجه چه می شود؟ هیچی! فکر نکنید زندگی برایم سخت تر شده..نه!وقت انجام کارهای متعدد را ندارم. بنابر این برای این که ظلمی نشود هیچ کدام را انجام نمی دهم. می نشینم خانه. با خیال راحت پای شومینه